درشهر!
در شهر خبری نیست ...هست ؟
در شهر خبری هست ... نیست ؟
+بیکاری..
+ نوشته شده در جمعه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 16:49 توسط رها
|
من به دنبال آن نیستم که کسی را متقاعد کنم، به دنبال رهایی ام.نوشتن میتواند این آزادی را به من بدهد، میدانم . "استیون کینگ و ما"
نوشتههای پیشین
آرشیو موضوعی
نویسندگان
پیوندها
- یادداشت های دختر گل فروش مترو
- ***توکای مقدس***
- کافه کافکا
- ***رژلب قرمز***
- کهنه فلسفیدنی تازه
- عقاید یک دلقک
- مارکوپلو دم کشیده
- دیوانه نامه
- انتهای بیراهه
- مینــــی سانتی
- بدکارترین ریاکارتن پرست بی اندیشه
- P E D I X
- شیطون بلا
- اینک این من . . .
- خودمون :دی
- کازاچوک
- دیوار خط خطی
- کودک فهیم
- فقط نگاه می کنم
- شب است امروز
- مخمصه
- زمستان
- همه چیز،تا نگاه
- پرشان
- دیونه خونه شماره 5!
- +Catastrophe+
- تمام شدگی
- هات داگ
- دیروز امروز فردا
- اسارت های بشری